بهتر است کمربند های مان را سفت ببندیم و آماده سفری مهیج شویم. می خواهیم از لحظات گره خوردن دو نگاه تا ترکیدن یکی از چرخ های هواپیما تا فرودی پر تلاطم بر روی دریا و نجات مسافران را به تماشا بنشینیم. هواپیما همیشه جایگاهی ویژه در صنعت سینما داشته است و همچنان نیز دارد. در این فرصت می خواهیم تا روبروی پرده نقره ای بنشینیم و به مرور چند فیلم که در فضای هواپیما ساخته شده اند بپردازیم.
حتی اگر هزار بار هم با هواپیما سفر کرده باشیم، باز هم موقع پرواز مقداری دچار تنش و استرسی ناخواسته می شویم؛ کاملا طبیعی است! چرا که در حال فاصله گرفتن از زمین هستیم و مغز به طور ناخودآگاه ماده ای به نام اندورفین تولید می کند که کمابیش همگی با آن آشنا هستیم. صنایع مختلف فیلم سازی در تمام کشورها تلاش می کنند تا از همین احساس هیجان و اضطراب استفاده کنند و فیلم های تاثیرگذاری بسازند که البته در این زمینه تا حد قابل توجهی موفق هم بوده اند. فضای هواپیما همیشه فضای کارزار بوده است و اگر اتفاقی در آن بیافتد، این فضای سر بسته و در عین حال شیک، تبدیل به صحنه ای هیجان انگیز می شود. البته ناگفته نماند که در میان تمام صحنه ها و فیلم هایی که در هواپیماها ساخته شده است، صحنه های زیبا مانند به دنیا آمدن یک نوزاد و گاهی اوقات کمدی هم به چشم می خورد. جالب است که هر کدام از مسافرانی که سوار بر هواپیما می شوند، در پس ذهن خود و با کمک ضمیر ناخودآگاهی که دقیقا ناخودآگاه، دست به تصویر سازی می زند، آخرین فیلم به اصطلاح هواپیمایی را به یاد می آورد که دیده و سعی می کند با آن فضا همزاد پنداری کند. البته باید به خاطر داشت که بیش تر این فیلم ها بر اساس داستان های واقعی ساخته شده اند. یکی از داستان هایی که در سال های پیش از یک حادثه هوایی چاپ شده بود، خبر به دنیا آمدن کودکی در هواپیما بود. شاید در نگاه اول، این داستان، ارزش داستانی چندانی نداشته باشد. اما چیزی که این واقعه را جذاب می کند اختلاف نظر مادر آن کودک با قانون بین الملل بود؛ مادر معتقد بود که محل تولد کودک باید شهر مبدا باشد و قانون مرزهای هوایی معتقد بود که شهر مقصد، محل تولد کودک است! همین داستان ها باعث می شود که رفاقتی عمیق میان انسان و این پرنده آهنین ایجاد شود که نه حاضرند از هم دل بکنند و نه می توانند همیشه یکدیگر را تحمل کنند. در این فرصت می پردازیم به فیلم هایی که در هواپیما ساخته شده اند.
اسلحه برهنه
این سریال با کارگردانی دیوید زوریخ از جمله فیلم هایی است که در فضای هواپیما ساخته شده است. سبک کار، کمدی است و فضای کوچک هواپیمایی فیلم، با تمام کم جایی اش، حق مطلب را به خوبی ادا می کند. بعد از تاثیراتی که سازمان های هواپیمایی و شکایاتی که از جانب آن ها در مورد فیلم، آن هم به دلایل نامعلوم شد، این سریال به سمت یک سه گانه غمگین رفت. اما این اتفاق، بر خلاف تصور زمین خوردن فیلم، باعث شد تا فضای فیلم به سمت انسانی تری از قبل کشیده شود و چهره ای متفاوت از اتفاقات در فرودگاه ها و هواپیما ها نشان دهد. یکی از نکاتی که سریال اسلحه برهنه را در چشم مخاطب جذاب کرده بود این بود که در این فیلم، ما با ابر قهرمانی روبرو هستیم که هیچ قدرت ماروا الطبیعه ای ندارد و تنها با تیز هوشی، مشکلات را حل می کند.
یه چیزی راجع به مری هست!
پیتر فارلی و برادرش در سال ۱۹۹۸ اقدام به ساخت این فیلم کردند و در این فیلم، بازیگران معروفی مانند کامرون دیاز، بن استیلر، لی ایوانز، کریس الیوت و ریچارد تایسون برای بازی نقش های اول و مکمل انتخاب کردند. این فیلم هم مانند بسیاری از فیلم هایی که سبکی مشابه با فیلم های هواپیمایی دارند، در نگاه بیننده جذاب و موفق ظاهر شد. این فیلم، فیلم نامه بسیاری موفقی دارد اما شاید دانستن این نکته جالب باشد که کارگردانان این فیلم یعنی برادران فارلی، تنها به این دلیل، دست به ساخت فیلم «یه چیزی راجع به مری هست» زدند که می خواستند تصویر هواپیما و حرکت های آن را بر روی پرده نقره ای سینما با وضوحی بهتر ببینند. به نظر بسیاری، این کار با بودجه ای که به خود اختصاص داده است، تنها برای برطرف کردن یک هوس به وجود آمده است. اما واقعیت این است که سکانس های این فیلم توانسته بود، به طور ناخواسته، نقص های حرکتی هواپیماها را برای سازندگان آن ها نمایان کند.
مقصد نهایی
مقصد نهایی یک فیلم سینمایی پنج گانه است؛ ساخت سری های این فیلم از سال ۲۰۰۰ آغاز شد و تا سال ۲۰۱۱ ادامه پیدا کرد و دیگر قسمت های آن نیز ساخته و اکران شد. این فیلم یکی از گره های فکری اصلی دهه هفتاد میلادی را نشان می دهد؛ مردم با بسیاری از ترس های خرافی در حال دست و پنج نرم کردن هستند و این فیلم با مرتبط کردن وقایع طبیعی و حوادث، توانسته از این هراس استفاده سینمایی و البته تجاری کند. فضای این فیلم به ویژه در قسمت هایی که در هواپیما هستند، هم بسیار هیجان انگیز هستند و هم از وجه تجاری، در حال به رخ کشیدن قدرت و دقت یک سری از هواپیماهای تازه ساز.
فارگو
فارگو یک مجموعه تلویزیونی معروف و محبوب است که به سبک کمدی سیاه ساخته شده و پر از صحنه های اکشن و جنایی است. فارگو با تهیه کنندگی برادران کوئن و کارگردانی نوآ هاولی در سال ۲۰۱۴ ساخته شده است. یکی از جذابیت های این مجموعه تلویزیونی، شخصیت های خونسرد آن هستند که با خونسردی تمام، دست به هواپیما ربایی و تعداد بیشماری، قتل می زنند. در تمام مدت فیلم، کشمکشی اساسی میان معمای پیچیده این آدم های تبهکار و عملکرد آن ها و تلاش ماموران وجود دارد که فیلم را تا چند فصل، ادامه می دهد و داستان را خواستنی تر می کند. فارگو و سوژه ای که در این فیلم مورد نظر قرار گرفته شده، در واقع میراثی از داستان های کامیک استریپی است که به خوبی و با جذابیت بالایی، تمام صحنه های جنایی را در کنار هم می چینند.
دینامیت سیاه
دینامیت سیاه هم مانند بسیاری از فیلم های کمدی جنایی دیگر که پر از تعقیب و گریز است، به خوبی توانسته از فضای هواپیما استفاده کنند. داستان فیلم دینامیت سیاه برگرفته از یک افسانه جنایی آفریقایی است. این داستان مربوط به شخصی می شود که در بازی خرید و فروش مواد مخدر، با برادر خود دچار مشکل می شود و او را می کشد. قهرمان داستان که موجودی تبهکار است، اسلحه ها و مواد مخدر را در یتیم خانه ها پنهان می کند و سالیان سال با همین حقه ساده، به تجارت سیاه خود ادامه می دهد. اما سرآخر و در گیر و داری مسلحانه، در هواپیما به تله می افتد و قصه به خوبی تمام می شود. ساختار کلاسیک این فیلم، مانند تمام فیلم هایی است که در همان دوران ساخته شده است. اما فرق عمده این فیلم با باقی فیلم های هم سبکش در قرار گیری نقطه اوج داستان در فضای هواپیما است.